نیکان
دو شنبه 19 تير 1396برچسب:نیکان، رهبری, :: 19:46 :: نويسنده : علی یگانه " به نقل از مادر شهید عباس بابایی "
من تعداد هفت فرزند دارم و عباس درمیان فرزندانم برترین آنها بود . او خیلی مهربان و کم توقع بود .
با توجه به اینکه رسم بود تا هر سال شب عید برای بچه ها لباس نو تهیه شود اما عباس هرگز تن به این کار نمی داد . او می گفت : اول برای همه برادران و خواهرانم لباس بخرید و چنانچه مبلغی باقی ماند برای من هم چیزی بخرید . به همین خاطر همیشه هنگام خرید اولویت را به خواهران و برادرانش می داد .
او هر وقت می دید ما می خواهیم برای او لباس نو تهیه کنیم ، می گفت : همین لباسی که به تن دارم بیار خوب است و وقتی که لباس هایش چرک می شد ، بی آنکه کسی بداند ، خودش می شست و به تن می کرد . عباس هیچگاه کفش مناسبی نمی پوشید و بیشتر اوقات پوتین به پا می کرد . عقیده داشت که پوتین محکم تر است و دیرتر از کفش های دیگر پاره می شود و آنقدر آن را می پوشید تا کف نما می شد .
به خاطر می آورم روز ی نام او را در لیست دانش آموزان بی بضاعت نوشته بودند . دایی عباس ، که ناظم همان مدرسه بود ، از این مسئله خیلی ناراحت شد و به منزل ما آمد . از ما خواست تا به ظاهر و لباس عباس بیشتر رسیدگی کنیم تا آبروی خانواده حفظ شود .من از سخنان برادرم متأثر شدم . کمد لباس های عباس را به او نشان دادم و گفتم : نگاه کن . ببین ما برایش همه چیز خریده ایم اما خودش از آن ها استفاده نمی کند . وقتی هم از او می پرسم که چرا لباس نو نمی پوشی ؟ می گوید : در مدرسه شاگردانی هستند که وضع مالی خوبی ندارند . من نمی خواهم با پوشیدن این لباس ها به آنان فخر فروشی کنم .
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان |
||
![]() |